در سریال فرندز در این قسمت [S5E09] خیلی خوب این موضوع را نشان میدهد:
‘’ از یک مسأله به «این کوچکی»
چرا «انققققدر» ناراحتی؟ ‘’
راس از اینکه ساندویچاش را یکنفر در محل کار خورده خیلی ناراحت و عصبانی است! دوستانش از اینکه او از این مسألهی کوچک انقققدر ناراحت شده تعجب میکنن!
کمی جلوتر خود راس خیلی خوب توضیح میده که درواقع قضیه چیه! چیزی که اون «ساندویچ» بازنمایی [representation] میکرده، تنها چیز خوشایند در بازهی زمانی فعلی زندگیش بوده! «این» چیزی بوده که راس رو «انقدر» ناراحت کرده نه اون ساندویچ.
.
لکان میگوید بعضی اوقات «احساسات و هیجانات» [affect] با «اتفاق» [event] مطابقت نداره. اینجا یعنی پای چیز دیگری در میان است! حالا چه اتفاقی میفته؟
ما در رابطههامون مدام این کار رو انجام میدیم!
– از دست شریکعاطفیمون ناراحت هستیم، تو محل کار بخاطر یه چیز کوچیک روز رو به همه تلخ میکنیم.
– از همکارمون عصبانی هستیم، شب سر شام بخاطر شور بودن غذا(!) خونه رو میذاریم رو سرمون!
– از دوستمون ناراحت هستیم، موقع رانندگی یکی میپیچه جلومون هرچی از دهنمون در میاد میگیم!
– یا حتا با یک نفر! از دست پارتنرمون بخاطر اینکه دیشب جلوی بقیه باهامون بد صحبت کرد ناراحت هستیم، امروز بخاطر ۲ دقیقه دیر رسیدن ۲ساعت دعوا میکنیم!
– یا کسی که بهتان میگوید: واااای! با یک نگاه یکدل نه صد دل عاشقت شدم.
میبینید؟
اینها همه یک تجربه هستند: ‘’ احساسات و هیجانی که با موقعیت همخوانی ندارد’’ پس توسط دیگران درک هم نمیشود!
اگر خشم، غم، عشق و… را دیدید که شدتش با موقعیتاش همخوانی ندارد، متعلق به آن موقعیت نیست.
این یکی از مسائلی است که بلایِ جان رابطهها میشود.
.
حالا بهتر متوجه میشیم که راس چرا انقدر از یک مسألهی کوچک ناراحت و عصبانی شده بود. اون ساندویچ ماشهای [trigger] شد تا تمام غم و عصبانیت ناشی از تلفشدن جوانی، دوبار طلاق، اخراج از محل کار، نداشتن هدف و… شلیک شود!

افسردگی قابل درمان است
‘’چایی عسل لیمو بخور! ‘’ به محض اینکه سرما بخوریم، اطرافیان تجویز میکنند و ما هم از خودمان مراقبت میکنیم
1 دیدگاه دربارهٔ «چرا یهو انقدر عصبانی میشی؟»
بسیار عالی 👌👌