دیدید کسانی رو که همیشه تمایل دارند حرف خودشونو به کرسی بنشونن؟ مثل پدرخوانده [godfather]. اینها همیشه افرادی رو هم دور و برشون دارند که ازشون اطاعت میکنن!
در وهلهی نخست کمی عجیبه که چرا و چطور یک نفر حاضر میشه زورگویی رو بپذیره؟!
و عجیبتر میشه اگر بهتون بگم:
‘’ باکمال میل! ‘’
لکان این پدیده را تحت عنوان «گفتمان اربابی» [master discourse] توضیح میدهد. او این مفهوم را از دیالکتیک ارباب-برده هگل اقتباس کردهاست.
لکان میگوید همهی افراد بخاطر نقص در دوران کودکی نیاز دارند تا اولین گفتمانشان اربابی باشد اما والدین مستبد باعث میشوند تا فرزندشان همیشه در گفتمان اربابی باقی بمانند!
والدین مستبد! هان! کمی برای ما ایرانیها آشناست. و درنظر بگیرید آن بچه از خانه بیرون میرود و بازهم میبیند همان گفتمان در جامعه نیز حاکم است!
حالا گفتمان اربابی چه بلایی سرِ ما میآورد؟
گفتمان اربابی باعث میشود فرد هیچگاه خودش سوژه نشود! یعنی برای خودش زندگی نکند!
پس برای چه کسی زندگی میکند؟
‘’ برای ارباب ‘’
افراد ضعیفی که از دوران کودکی در رابطهی اربابی با والدین مستبد بودهاند و در بزرگسالی هم در جامعه به دنبال ارباب میگردند! آنها اولین ویژگیشان این است:
‘’ مسئولیت نمیپذیرند! ‘’
مدام دنبال این هستند که:
-«تو بگو من چیکار کنم؟»
+چرا؟ چون اگر خراب شد به پای کس دیگری باشد! نه من! کدام من؟ اصلن «منی» وجود ندارد! همه چیز در خدمت و متعلق به ارباب است.
حواستان باشد! بعضی اوقات «گفتمان اربابی» در روابط بینفردی و در جامعه به روشنی قابل مشاهده است، اما برخی اوقات نه!
در جامعه مدرن این فرمانبرداری ممکن است از یک شخص نباشد! گفتمان اربابی چنان زیر پوششی از «پیروی از امر مطلوب» [Favorable Submission] پنهان میشود یا چیزهایی که «دیگران» به عنوان مطلوب به افراد جامعه تحمیل میکنند که ما مشتاقانه اقدام به قرارگرفتن در موقعیت «برده» میکنیم! مانند پیروی از مُد.
2 دیدگاه دربارهٔ «چه کسی ارباب است؟»
چقدر جالب. انگار ما تو این گفتمان احساس امنیت میکنیم و همینطور دربارهی مد اشارهی مهمی داشتید.
ممنونم