دو شب پیش در جلسهای شرکت کردم که از طریق ویدئو کنفرانس به سخنان آقای Gérard Pommier و دکتر حسن مکارمی که زحمت ترجمه را هم میکشید، گوش دادیم.
آقای دکتر جرارد پومیر روانپزشک و روانکاو فرانسوی است که شاگرد لکان بودهاست و توسط او آنالیز هم شدهاست.
او صحبتهایش را از جایی شروع کرد که همهی درمانگران تحلیلی باید خودشان آنالیز شدهباشند وگرنه در طول جلسه مشکلات مراجع و مشکلات خودشان باهم مخلوط میشود.
او گفت خیانت بزرگی که به فروید و لکان شدهاست توسط آن دسته از روانکاوانی رخ داده که میگویند درمانگر باید غیرفعال باشد و بنشیند و گوش کند. او شوخیای هم کرد و گفت یکی از روانکاوان که مراجع و خودش از دو درب مختلف وارد اتاق میشدند، ۳۰ سال لباسش را حتا عوض نکردهبود تا مراجع تغییری احساس نکند!
آقای پومیر میگفت لکان هیچوقت چنین نبود و هرگاه اشتباه میکرد معذرت میخواست.
هنر روانکاو این است که اگر دوست داشته شد، بداند این خود فرد روانکاو نیست که مورد عشق واقع شدهاست.
روانکاو موضوع [ابژه] انتقال [transference] نیست، بلکه خدمتگزار این انتقال است. روانکاو باید در خدمت آنالیزاند باشد نه ارباب او. روانکاو سوژه است و آگاهانه میپذیرد که کشته شود و مورد خشونت قرار بگیرد.
او از انواع تفسیرها و تعبیرهایی که لکان در اتاق درمان استفاده میکرد صحبت کرد و گفت کار روانکاو در مرتبط کردن اتفاقهای امروز با خاطرات گذشته شبیه یک تفسیر شاعرانه است.
از میلها و خواهشهایی گفت که موضوع ندارند! [ما در پست خسروشکیبایی در موردش صحبت کردیم] این میلها آنقدر تکرار میشوند تا آزاد شوند.
گویی میل هم هست هم نیست!
مانند مردی که درحال شکایت، اطاعت هم میکند! [برای شما این الگو در جامعهی ما آشنا نیست؟]
از نظر او اگر این تناقض و تعارض در اتاق درمان به مراجع با نوعی تفسیر همراه با شوخی و طعنه انعکاس یابد، باعث خندهی او میشود و این «خنده» بسیار مؤثر است.
بعد از جلسه من از اینکه آقای پومیر هنگام پاسخها نظر لکان را میگفت و همینطور نظر متفاوت خودش را نیز مطرح میکرد، لذت بردم. کسی که شاگرد و آنالیزاند لکان بودهاست و خودش در گفتمان_ ربابی با وی گرفتار نشدهاست.

افسردگی قابل درمان است
‘’چایی عسل لیمو بخور! ‘’ به محض اینکه سرما بخوریم، اطرافیان تجویز میکنند و ما هم از خودمان مراقبت میکنیم