واقعیت دربرگیرنده‌ی واقعیت نیست

واقعیت دربرگیرنده‌ی واقعیت نیست
نامیدن اسم تو
درواقع ننامیدن بود
وقتی که زیاد اذیت می‌شدی
بیشتر از همیشه
لبخند نثارشان می‌کردی،
رنج نمی‌بردی!!

تقرب به تو ناممکن است
نه می‌شود به تو نزدیک شد نه فاصله گرفت
باید منتظر بود
در انتظار گودو
علت چیست که من از خودم چنان بی‌خبرم
که او یادآوری می‌کند تا به خود بیایم؟
گویی از خودم شرم حضور دارم
من کیستم؟
آینه‌ای بی‌انعکاس؟

نوشته های مرتبط

یه پایان تلخ

در کتاب وقتی نیچه گریست اروین یالوم می‌نویسد:‘’ نیچه فریاد زد: امید؟ امید مصیبت آخرین است! وقتی جعبه‌ی پاندورا باز شد و بلایایی که زئوس در آن گنجانده

ادامه مطالعه کردن

مامان عاشقتم!

در روانکاوی وقتی از مادر صحبت می‌کنیم، انگار از ابتدای تاریخ می‌گوییم. همه‌چیز از آنجایی شروع می‌شود که مادری قصد باردار شدن می‌کند. اینکه

ادامه مطالعه کردن

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.