فیلم سینمایی پدر

«آن» پس ‌از آنکه پدرش «آنتونی» با پرستار اخیرش دچار بحث و دعوا می‌شود، با او در آپارتمانش ملاقات می‌کند. او مبتلا به زوال عقل است و مرتباً رویدادهای مهم زندگی و مکان اشیاء مختلف که در آپارتمانش قرار دارد، از جمله ساعتش را فراموش می‌کند. او به «آن» می‌گوید که فکر می‌کند است پرستارش ساعتش را دزدیده‌است و اینکه هرگز آپارتمان خود را ترک نمی‌کند. «آن» به آنتونی می‌گوید که برای شروع زندگی با مردی به پاریس می‌رود، که باعث گیج شدن آنتونی می‌شود زیرا از زمان ازدواجش با جیمز هیچ مرد دیگری را در زندگی او به یاد نمی‌آورد. «آن» می‌گوید اگر او مدام از داشتن پرستار خودداری کند، مجبور می‌شود او را به خانه سالمندان منتقل کند.

نوشته های مرتبط

یه پایان تلخ

در کتاب وقتی نیچه گریست اروین یالوم می‌نویسد:‘’ نیچه فریاد زد: امید؟ امید مصیبت آخرین است! وقتی جعبه‌ی پاندورا باز شد و بلایایی که زئوس در آن گنجانده

ادامه مطالعه کردن

مامان عاشقتم!

در روانکاوی وقتی از مادر صحبت می‌کنیم، انگار از ابتدای تاریخ می‌گوییم. همه‌چیز از آنجایی شروع می‌شود که مادری قصد باردار شدن می‌کند. اینکه

ادامه مطالعه کردن

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.